زمان تقریبی مطالعه: 6 دقیقه

ابن فاتک

اِبْنِ فاتِك، ابوالوفاء محمودالدوله مبشّر بن فاتك، حكيم، اديب، طبيب و مورخ ذوفنون مصری دمشقی الاصل. از تاريخ تولد و وفات وی آگاهی دقيق در دست نيست. به گفتۀ قفطی (صص 176، 177) در پايان سدۀ 5ق / 11م حيات داشته است. از سوی ديگر به گفتۀ ياقوت (17 / 77)، نخستين نويسندۀ سرگذشت ابن فاتك، او در دوران خلافت الظاهر (411-427ق) و المستنصر (427-487ق) خلفای فاطمی مصر، می‌زيسته كه قول صفدی (25 / 57) نيز مؤيد آن است. امّا عبدالرحمن بدوی ويراستار كتاب مختار الحكم و محاسن الكلم ابن فاتك در مقدمۀ نسبتاً مفصل خود (ص 7) بر آن كتاب، به اين دليل كه نام المستعلی بالله خليفۀ فاطمی در اواخر سدۀ 5ق (487-495ق) به عنوان معاصر ابن فاتك ذكر نشده، صحت قول قفطی را كه ابن فاتك در پايان سدۀ 5ق حيات داشته، مورد ترديد قرار داده است. اما از لقب «آمری» كه ابن ابی اصيبعه (2 / 98) برای او ذكر كرده، می‌توان احتمال داد كه وی لااقل در اوايل دوران حكومت الآمر خليفۀ فاطمی كه در 495ق به خلافت نشست، زنده بوده است. پس قول قفطی در زنده بودن ابن فاتك در پايان سدۀ 5ق از اين طريق تأييد می‌شود (قس: سيوطی، 1 / 540). تنها آگاهی مشخصی كه از سنوات فعاليتهای ابن فاتك در دست است، تصريح خود اوست در گزارش احوال جالينوس (صص 288- 289) كه با توجه به آن می‌توان دست‌كم يقين داشت كه وی در 445ق / 1053م بيشترين قسمت كتاب مختار الحكم را نوشته و چه بسا كه تاليف آن را نيز در همان سال به اتمام رسانيده بوده است (قس: روزنتال، 133)، كه با استناد به نسخ خطی متعددی از كتاب مزبور، قرائت بدوی را نادرست و سال 440ق را صحيح می‌داند؛ نيز نك‍ : بدوی، 7).
از اتفاق مورخان در ناميدن ابن فاتك به لقب امير و به ويژه ابن ابی اصيبعه (همانجا) كه او را از اميران بزرگ مصر ناميده و ياقوت (همانجا) كه او را صاحب كتابخانه‌ای با كتابهايی بيرون از شمار دانسته، پيداست دولتمردی بزرگ و بی‌نياز از مال و جاه بوده است. از گزارش قفطی كه وی را دمشقی‌الاصل و ساكن مصر خوانده است، معلوم نيست كه خود به مصر مهاجرت كرده يا خانواده‌اش پيش از تولد او ساكن مصر شده بودند.
ابن فاتك در علوم بسياری دست داشت: از جمله ادب، تاريخ، علم سِيَر (ياقوت، همانجا) و نيز در منطق و ديگر اجزای حكمت تأليفاتی داشت كه در ميان حكما مشهور بود (ابن ابی اصيبعه، 2 / 99). چنانكه از تأليفاتش برمی‌آيد بيشترين آنها را آثار طبی و منطقی و فلسفی تشكيل می‌داده است. در هيأت و رياضيات شاگرد ابن هيثم (ه‍ م) رياضی‌دان و مهندس بزرگ مسلمان بود ]كه برای مطالعه و اجرای عمليات بستن سدی بر روی رودخانۀ نيل به مصر سفر كرده بود[ و حكمت و فلسفه را از ابن آمدی (ه‍ م) آموخت. به گفتۀ ابن ابی اصيبعه (همانجا) به صناعت طب نيز پرداخت و ملازمت ابن رضوان (ه‍ م) طبيب مشهور مصری را اختيار كرد، اما از اشتغال او به مداوای بيماران گزارشی نقل نشده است، اگرچه به نظر می‌رسد كه وی به تدريس و تأليف كتب طبی نيز می‌پرداخته است. با توجه به اين گزارش قفطی (همانجا) كه می‌گويد: علمای زمان از وی طلب افاضه و افادۀ علمی داشتند و او نيز جهت طالبان حلقۀ درسی تشكيل می‌داد و دانشهای خويش را در اختيار آنان می‌گذاشت. از همين نكته كه خواستاران درس ابن فاتك شاگردان معمولی نبوده، بلكه خود از علمای زمان به شمار می‌رفتند، مرتبۀ بلند وی در دانشها و آراء او هويداست. با توجه به نكات فوق و گزارشهای بعدی، ابن فاتك را صاحب شخصيتی سخت مجذوبِ علوم و معارف می‌يابيم كه به نشر و ترويج آنها می‌كوشيد. زمانی كه تأليفی در دست نداشت، به استنساخ آثار متقدمان می‌پرداخت (ابن ابی اصيبعه، همانجا) و جاذبۀ علم و مباحثات علمی و تصنيف و تأليف و كتابت آثار گذشتگان بر او چنان بود كه حتی از توجه به امور شخصی و خانوادگی نيز غفلت می‌كرد. ابن ابی اصيبعه (همانجا) از قول شيخ سديدالدين منطقی نقل می‌كند كه ابن فاتك كتابخانه‌ای بزرگ داشت و به مجرد رسيدن به خانه به آنجا می‌رفت و مشغول مطالعه و تأليف می‌شد. همسر وی كه از خاندان دولتمردان بود، از اين بی‌توجهی ابن فاتك به خود (قس: صفدی 25 / 57) رنجشی داشت و به همين سبب بلافاصله پس از وفات او با كنيزان خود به كتابخانه رفت و همۀ كتابهای او را در حوض بزرگ خانه انداخت. اين چنين بود كه ابن ابی اصيبعه بسياری از اين كتابها را كه بر اثر آب خراب شده بودند، بعدها ديده بود. از ابن فاتك دختری بر جای ماند كه در اسكندريه احاديث نبوی را روايت می‌كرد (قفطی، 176-177).

آثـار

تأليفات بسياری به ابن فاتك نسبت داده شده است. ياقوت و صفدی از كتابی به نام سيرةالمستنصر نام برده‌اند كه در سه جلد است و اكنون در دست نيست. به نظر عبدالرحمن بدوی عجيب آن است كه اگر چنين كتابی از ابن فاتك كه معاصر المستنصر و از امرای دربار او و آگاه بر مسائل مهم او به شمار می‌رفت، وجود می‌داشت، چرا ابن تغری بردی صاحب كتاب النجوم الزاهرة كه فصل بلندی را به المستنصر اختصاص داده، هيچ گونه نقل قولی از آن دربارۀ او نياورده، در حالی كه فراوان از مورخان ديگر نقل قول كرده است (ص 10). تنها اثری كه از ابن فاتك برجای مانده، مختار الحكم و محاسن الكلم است كه كتابی است در اخبار فلاسفۀ قديم و در 1377ق / 1958م نخستين بار به كوشش عبدالرحمن بدوی در مادريد منتشر شده است. بدوی در مقدمۀ اين كتاب جنبه‌های مختلف اثر و زندگی مؤلف آن را مورد بررسی قرار داده، همچنين به ترجمه‌های متعدد تمام يا بخشی از آن به زبانهای اروپايی به تفصيل اشاره كرده است. ويرايش عبدالرحمن بدوی و مقدمۀ وی بر كتاب مذكور، در يك مقالۀ انتقادی از سوی فرانتس روزنتال (صص 132-158) مورد شرح و نقد و گاه طعنه (نك‍ : ص 132؛ عنوان مقاله و سطرهای 5-6، 12-13) قرار گرفته است.

مآخذ

ابن ابی اصيبعه، احمدبن قاسم، عيون الانباء، به كوشش آوگوست مولر، قاهره، 1299ق / 1882م؛ ابن فاتك، مبشر، مختار الحكم و محاسن الكلم، به كوشش عبدالرحمن بدوی، بيروت، 1980م؛ بدوی، عبدالرحمن، مقدمه بر مختار الحكم (نك‍ : ابن فاتك در همين مآخذ)؛ سيوطی، حسن المحاضرة، به كوشش محمد ابوالفضل ابراهيم، قاهره، داراحياء الكتب العربية؛ صفدی، خليل بن ایبک، الوافی بالوفيات، نسخۀ خطی كتابخانۀ احمد ثالث، شم‍ 2920؛ قفطی، علی بن یوسف، اخبار العلماء، به كوشش محمدامين خانجی، قاهره، 1326ق؛ ياقوت، ادبا؛ نيز:

Rosenthal, Franz, “Al-Mubashshir ibn Fâtik, Prolegomena to an Abortive Edition”, Oriens, Leiden, 1961, vols, XIII-XIV.

آخرین نظرات
کلیه حقوق این تارنما متعلق به فرا دانشنامه ویکی بین است.